هر دمی چون نی، ازدل نالان، شکوه هــــــــــا دارم روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم هر نفس آهیست، کـــــز دل خونین لحظه های عمر بی ســامان، میرود سنگین اشک خون آلود من دامـــــــــــــــان، می کند رنگین به سکوت سرد زمان به خـــــــزان زرد زمان نه زمان را درد کســـی نه کسی را درد زمـــــــان بهار مردمی هـــــا دی شد! زمان مهربانی طـــــــــی شد! آه از این دم سردیهــــــــــا، خدایا! آه از این دم سردیهـــــــــــا، خدایـــا! نــــه امیدی در دل من که زمان منبع

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آرشا ویدیو
اموزش انواع سگ ژرمن و خارجی شبکه اجتماعی کلوب انجام پروژه های برنامه نویسی ورزش ایران دکوراسیون کلاسیک فروش ارزان جزوات و دی وی دی های آموزشی تخفیفان آپیکا مرکز چاپ پارسا